بعد از این که جواب کنکور مشخص شد، بار و بنهام را جمع کردم. دانشگاهم با خانه چند صد کیلومتر فاصله داشت. برای اولین بار، حساب بانکی باز کردم. بهتر از این بود که مقدار زیادی پول نقد را (که هزینههای یک ترمم بود) با خود حمل کنم.
در شهر محل زندگیام فقط دو شعبهی بانک وجود داشت. زمانی که به شعبهی بزرگتر مراجعه کردم، بیش از دویست نفر در صف ایستاده بودند (در آن زمان دستگاه نوبتدهی وجود نداشت!). حدود دو ساعت سر پا ایستادم و بعد از کش و قوس فراوان، به متصدی باجه رسیدم. سلامم را جواب نداد. با ترشرویی فرمها را تحویلم داد و گفت باید مدیر شعبه دستور بدهد تا برایم حساب باز کنند. مشکلی هم وجود نداشت؛ موضوع فقط کاغذبازیهای دولتی بود. مدیر شعبه هم اتاقی مجزا داشت که با پارتیشن جدا شده بود. مدیر، بسیار ترشروتر از کارمند بانک بود و حتی به چشمهایم نگاه نمیکرد. آخرین حرفش هم این بود که کارت عابربانکم پانزده روز دیگر صادر میشود.
من مشتری بانک بودم؛ ولی بانک نیازی به من نداشت. با آن همه قبض آب و برق، حقوق کارمندان دولت و اعتبارات عجیب و غریب، طبیعی بود که چند ده هزار تومان پول من برای بانک بار اضافی باشد. بنابراین نیازی هم نداشت تا من را راضی کند. در حقیقت، این من بودم که باید بانک را راضی میکردم تا برایم حساب باز کند.
اگر الان به بانکی سر بزنم و بخواهم حساب باز کنم، بیش از هرچیز به برخوردشان توجه میکنم. میدانم که این کار اشتباه است؛ جایی که میخواهم پولم را در آن قرار دهم باید امن و مطمئن باشد. باید صورتهای مالی بانک را نگاه کنم و ببینم چقدر در کارش موفق بوده است. ولی من هم مثل بسیاری از مردم، به ارتباطی نگاه میکنم که بانک با من برقرار میکند و بر این اساس، تصمیم میگیرم که حسابم فعال باشد یا نه. کافی است یکی از کارمندها برخورد بدی داشته باشد تا حسابم در بانک را غیر فعال کنم.
در این باره (ارتباط بانک با مشتریهایش) حرف زیاد است. ولی هر زمان که این حرفها پیش میاید، سه چالش عمده مطرح میشود:
در بانکداری، رفتار مشتریها ثابت نیست. ممکن است حساب داشته باشم، ولی مشتریشان نباشم. ممکن است از خدماتشان هم استفاده نکم، ولی پولم را به آنها بسپارم. زمانی که بانکی بخواهد پروفایل مشتری» (Costumer profile) را درست کند، نمیتواند به سادگی شمایی کلی را تصور کند. چون مثل دیگر کسب و کارها نیست که در ازای خدمات یا محصول، پولی دریافت کند.
چیزهایی که میدانند، به هم مرتبط نیستند. بانکها در دپارتمان بازاریابی اطلاعات زیادی دارند، در بخش فروش چیزهای زیادی از مشتریان و رفتارهایشان میدانند و کارمندهای متصدی باجهشان که با مشتریّها ارتباط دارند هم بازخوردهای زیادی از آنها میگیرند. ولی این اطلاعات، در سه بخش مجزا هستند و نمیتوان با یک نگاه، تحلیلشان کرد.
نمیتوان نتیجهی کارها را به سرعت مشاهده کرد. البته این مورد با بسیاری از کسب و کارهای دیگر مشترک است. همانطور که در پستمان راجع به اندیکاتورها گفتیم، تراز مالی خوب یا بد مهم نیست؛ مهم این است که چه عاملی باعث خوب یا بد شدنش میشود.
اگر بخواهیم درباره مزایای نرمافزار سی آر ام حرف بزنیم باید تاثیراتی را که روی کل سازمان میگذارد بررسی کنیم. تا به الان در پستهای مختلفی به این موضوع پرداختهام که با نرمافزار CRM تیم فروش، تیم خدمات پشتیبانی و تیم مارکتینگ تغییر و تحولات چشمگیری خواهند داشت. به همین دلیل در این پست دیگر از تاثییرات مثبت نرمافزار CRM نمینویسم. امروز آمارهایی از شرکت vStacks Infotech دیدم که قابل توجه بود. این شرکت برای بررسی تاثیرات
برای پاسخ به این سوال بهتر است سوال بنیادی تری را بپرسیم. کسب و کارهای کوچک را چه چیزهایی بزرگ و سرحال می کند؟ این نوع از کسب و کارها به چه چیزی نیاز دارند؟
مطمئنا همه در جواب هم نظریم. مشتریان بیشتر،ثبات بیشتر و داشتن درآمد بالاتر این عبارت تا اینجا تنها یک جمله ساده است اما نمود عملی آن وقتی اتفاق می افتد که ویژگی های نرم افزار مدیریت ارتباط با مشتری را بشناسید.قیف فروش و فرآیند را که فراموش نکرده اید؟ اگر فراموش کرده اید اینجا را بخوانید طبق نتیجه گیری های قبلی متوجه شدیم که پروش سرنخ های فروش می تواند نرخ تبدیل فرصت ها به فروش را بیشتر کند. SarvCRM به شما کمک می کند که در مورد
ویژگی هایی که دلیل این اتفاق می شوند عبارتند از :
امکان ایجاد وظیفه، دیدن لیست وظایف و گزارش لحظه ای با استفاده از فرامین پیامکی بدون نیاز به اینترنت و این ویژگی ها موجب می شود که نرخ تبدیل فرصت ها به مشتریان بیشتر شود. هم چنین نرم افزار ارتباط با مشتری به شما کمک می کند با پیگیری های مستمر و فرآیندهای وفادار سازی مشتریان ثبات مشتریان و فروش شما را بیشتر کند. این امر باعث می شود که شما به درآمد زایی ثابتی برسید و کسب و کارتان رشد کند. نظم و سرعت و دقت و پیگیری از ویژگی های ارزشمند نرم افزار ارتباط مشتری هستند این ویژگی ها در کنار ابزارهای کاربردی که نرم افزار در اختیار شما قرار می دهد، باعث می شود کسب و کار و شما رونق بگیرد و به مشتریان بیشتر،ثبات بیشتر و داشتن درآمد بالاتر برسید.
زمانی که صحبت از مدیریت ارتباط با مشتریان می شود، اولین مساله ای که مورد بررسی قرار می گیرد قیف فروش است!!!
اما احتمالا واژه قیف شما را به یاد قیف ترسناک کنکور و روزهای آشفته آن دوران خواهد انداخت. اما این قیف فرق دارد.
این قیف را دوست خواهید داشت.چون درآمد شما را بیشتر میکند.
شما که از درآمد زیاد بدتان نمی آید؟
قیف فروش در واقع مصداقی برای توصیف مراحل فروش است.از زمانی که سرنخ ها شناسایی می شوند تا زمانی که محصول و یا خدمات به فروش می رسد.به صورت عادی این فرآیند همیشه وجود دارد و همیشه شکل می گیرد.نرم افزارهای مدیریت ارتباط با مشتریان خروجی قیف تان را گشادتر می کند.این بدین معناست که تعداد
درباره این سایت